صعود به قله قلعه میران(ماران) رامیان

گزارش صعود به قله قلعه موران رامیان ( ۲۳۴۰ )
قلعه موران یا قله ماران ، یک قله پُر از رمز و راز در دل جنگلهای هیرکانی، جایی که تاریخ و طبیعت کنار هم یک مقصد خاص و شگفتانگیز ساختن.
بقایای قلعه ی بر فراز قله که از دوران اشکانیان به جا مانده فقط یک مسیر کوه نوردی نیست، بلکه سفری به گذشته و تاریخ هم محسوب میشود.
ظهر چهارشنبه ۱۰ بهمن با ماشین های شخصی از تربت حیدریه راه افتادیم. مسیر طولانی بود، اما هیجان یک صعود جدید باعث میشد خستگی حس نشود.
حدود ۱۰ شب به رامیان رسیدیم و در اقامتگاه کوهنوردی "امید" مستقر شدیم. یک چای گرم، گپوگفتای کوهنوردی و یک استراحت شبانه، تا برای یک روز پرماجرا آماده بشویم.
صبح ساعت ۵، همه بیدار شدیم،صبحانه ی مختصری خوردیم، تجهیزات رو برداشته و آماده حرکت شدیم.
آقای شاهمحمدی، راهنمای برنامه از شهر گنبد به ما ملحق شدند و پس از هماهنگی کوتاه، مسیر را آغاز کردیم.
حدود ۱۵ کیلومتر با ماشین رفتیم و ساعت ۷:۳۰ از روستای پاقلعه و مسیر جدید اترا چال حرکت کردیم.
شب قبل از صعود،بارش برف سبب شده بود که تمامی درختان پوشیده از برف باشند و هوای تمیز، حس فوقالعادهای به مسیر بدهد اما برفکوبی مسیر را سختتر کرده بود ولی زیبایی راه باعث میشد این سختیها کمتر به چشم بیاید.
ساعت ۹:۵۰ یک استراحت کوتاه داشتیم و صبحانه ای دلچسب خوردیم. در همین حین، آقای شاهمحمدی درباره تاریخ منطقه توضیحاتی ارائه نمودند و شنیدن قصههای اینجا، حس و حال مسیر را خاصتر میکرد.
پس از استراحت،مسیر را ادامه دادیم.
هرچه بالاتر میرفتیم حجم برف بیشتر و مسیر سختتر می شد و در نزدیکی قله از میانه های صخره های جنگلی تراوس های داشتیم و در نزدیکی قله از بقایای قلعه سنگی عبور کردیم. نهایتا در ساعت ۱۳:۱۵ به قله رسیدیم.
یک منظره بینظیر، صخره های عظیم و پرتگاه های عمیق اطراف قله، سکوت دلچسب و حس غیر قابل وصف... .
ناهار را بر فراز قله و در پایتخت ییلاقی اشکانیان صرف کردیم. عکس های یادگاری گرفتیم و از لحظهها لذت بردیم سپس راه برگشت را در پیش گرفتیم.
اما در مسیر برگشت اتفاق غیرمنتظره ای افتاد یکی از همنوردان متوجه شد گوشی موبایلش نیست، یک گروه همراه آقای شاهمحمدی برای جستوجو به نزدیکی قله برگشتن و بقیه تیم مسیر پایین را ادامه و ساعت ۱۹:۳۰ همگی به اقامتگاه رسیدیم و گوشی پیدا نشد.
اما این ماجرا همینجا تموم نشد!
صبح روز بعد آقای شاهمحمدی و آقای امیری و آقای علمدار دوباره به قله برگشتن و بعد از کلی تلاش، بالاخره گوشی را پیدا کردند که این حرکت، همبستگی و روحیه تیمی را به بهترین شکل نشان میداد.
روز جمعه بعد از صرف صبحانه،باقی گروه راهی تربت حیدریه شد، در حالی که کوله باری از خاطرات شیرین را با خودت به همراه داشت... .
این برنامه فقط صعود نبود؛ یک سفر، یک تجربه که طبیعت، تاریخ و رفاقت کنار هم قرار گرفتند و نشان داد که کوهنوردی یعنی همراه بودن، در هر شرایطی... .
سرپرست: علی علی زاده
مربیان: علی میرزنگوی و مهدی حمیدی
راهنمای محلی: علی شاه محمدی
ناوبری: هادی امیدی فر
پزشک: مجید حداد
نویسنده : عاطفه صباغ